8 سال پیش چقد زود گذشته عین برق و باد.8 سال پیش تو همچین شبی من از استرس فردا تا صبح نخوابیدمو هی مرور کردم هی مرور کردم کارامو لباسمو و تمام کلماتی که قرار بوده بگمو.لباسمو با کلی اصرار و گشتن ستاره پیدا کردم و با هزینه خودش که همیشه جور منو میکشیده و میکشه.چقدم لباسم قشنگ بود.فوق العاده بود.با همه تند تندیا اخر لباس قشنگی پیدا کردم که هنوزم دارمش.استرس استرس و اما استرس که اصلا از من جدایی ناپذیره.به هرچیز الکی و بیخود بگیر تا مهم و اساسی فکر کردم تا کنکور دادن یا ندادن
هشتمین سالگرد عقد
استرس ,هی ,لباسمو ,پیدا ,سال ,مرور ,هی مرور ,پیدا کردم ,8 سال ,مرور کردم ,سال پیش
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت